معنی از اساطیر یونان قدیم
حل جدول
ارات
یونان قدیم
هلاس
از اساطیر یونان
تیتان
پول قدیم یونان
دراخما
نام یونان قدیم
هلاس
فیلسوف یونان قدیم
دموکریت، فیلون، اپیکور
پهلوان یونان قدیم
هرکول
از اساطیر یونان باستان
نستور
اسب بالدار اساطیر یونان
پگاسوس
اساطیر
افسانه ها، اسطوره ها
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
اساطیر. [اَ] (ع اِ) ج ِ اِسطار و اسطاره و اسطیر و اسطیره و اسطور و اسطوره. سیوطی در المزهر گوید: اساطیر، جمعی باشد بی واحد. ابوعبیده گوید واحد آن اسطاره است و بعضی دیگر بر آنند که جمع سطر اسطار باشد و جمع اسطار اساطیر. سخنهای پریشان. بیهوده ها. افسانه ها. (از منتهی الارب). || افسانه های باطل. (غیاث اللغات). اباطیل و اکاذیب. احادیث بی سامان. قصه های دروغ:
که اساطیراست و افسانه نژند
نیست تعمیقی و تحقیقی بلند.
مولوی.
|| جج ِ سطر.
عربی به فارسی
کشور یونان
فرهنگ فارسی هوشیار
قصه های دروغ، افسانه
معادل ابجد
560